- پیاله زر
- پیاله ای که از زر ساخته باشندجام زرین، آفتابخورشید
معنی پیاله زر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیاله پیما می خوار باده نوش: رند پیاله کش را تاثیر او گذاریم کاری بما ندارد ما را باو چه کار است ک (محسن تاثیر لغ)
باده نوشیدن می خوردن
شرابخوار، صاحب پیاله
پیاله مالامال پیاله پر (چه جوریکی از هفت خط جام است که برلب پیاله باشد)
پیالۀ مالامال، پیالۀ پر از می
پیاله پیما، باده نوش، شراب خوار
دارای پیاله، ساقی، باده نوش، باده پیما
ساقی، شراب خوار، باده نوش
شخصی که دارو و اجناس عطاری و سوزن و ابریشم ومهره ومانند آن بخانه ها گرداند و فروشد خرده فروش دوره گرد: چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است یا پیله ور ک (سعدی)، طبیب پزشک
سوداگر، فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، چرچی، سقط فروش، سقطی، خرده فروش، پیلور برای مثال چو در بسته باشد چه داند کسی / که جوهرفروش است یا پیله ور (سعدی - ۵۳) ، ابریشم فروش، فروشندۀ قز، قزّاز، ابریشمی، کسی که پیله می خرد و ابریشم می ریسد